[RB@Blog_Title]

  • نویسنده :
  • بازدید : [۵۸۱] مشاهده

_____________________________________________________________


🔻مردی مقابل گل فروشی ایستاده بود و میخواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود .وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه میکرد. مرد نزدیک رفت و از او پرسید: دختر خوب چرا گریه میکنی؟ختر در حالی که گریه میکرد، گفت: میخواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی..فقط 75 سنت دارم، درحالی که گل رز 2 دلار میشود. مرد لبخند زد و گفت: با من بیا، من برای تو یک شاخه گل رز قشنگ میخرم.


وقتی از

ادامه مطلب

🔻روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.

آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت

ادامه مطلب

___________________________________________________________

پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناا میدی شاه را دشنام داد.

شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟

وزیر گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید.

ادامه مطلب

___________________________________________________________

در زمان های قدیم دختری از روی اسب می افتد و (لگنش) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر

ادامه مطلب

______________________________________________________________

🍁🍁🍁


#داستانک

در همدان، کسى مى‌خواست زیرزمین خانه‌اش را تعمیر کند.

در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد

ادامه مطلب

______________________________________________________________

🔻مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت

 می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود مسافر فریاد زد : هی، خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم!

ادامه مطلب

Arefanesafari.blog.ir


✅دانستنیها✅


مغز داخل یک کیسه مایع قرار دارد که مانع از برخورد آن به جمجمه می شود. در صورت کم آبی، مغز به جمجمه برخورد و باعث سردرد می شود.

ادامه مطلب