[RB@Blog_Title]

اومد سر کلاس و درس شروع شد.

مشغول گوش کردن به حرف های استاد بودیم که چند تقه خورد به در و بعدش در 

وا شد و سایه ی سیاه تو تاچهار چوب در ظاهر شد !دوباره پچ پچ بین دخترا شروع شد .استاد بهش اجازه داد و اونم اومد 

رفت آخر کلاس یه جا نشست.حالا دیگه مطمئن شدم که اونم دانشجوی همین دانشگاهه.خلاصه استاد شروع کرد به درس 

دادن.داشت فکرم دوباره می رفت طرفش که ایندفعه سر خودم داد زدم که یعنی چه؟؟!تو اومدی دانشگاه درس بخونی یا به 

پسرا فکر کنی؟حواست رو بده به درس ت!اینجوری دیگه دل به درس دادم.خوشبختانه اون پسر آخر کلاس نشسته بود و 

فاصله ش خیلی از من زیاد بود.این دفعه با خیال راحت درس رو گوش دادم تا ساعت اول تموم شد و کلاس رو عوض 

کردیم و همونجوری گذشت تا ظهر شد.با ژاله راه افتادیم طرف ناهار خوری و همونطور که راه می رفتیم ژاله گفت 

از مهناز اینا خبری نیس.انگار...

ادامه مطلب

دانستنی 13 عارفانه بلاگ


جاذبه زمین باعث به هم فشرده شدن ستون فقرات می‌شود و در نتیجه قد کوتاه‌تر می‌شود.

آویزان شدن از بارفیکس برعکس جاذبه زمین عمل می‌کند و باعث افزایش قد می‌شود.

ادامه مطلب

تو چی ؟ دوستش داری؟ 

.ازش بدم نمیاد.مهندسه 

فقط بدت نمیاد؟ 

خب ازش خوشم میاد.راستش از اینکه زنش بشم حرفی ندارم.اما مسئله ی مهم درس مه .اون موافق درس خوندن من  

نیس قبل از دیپلم گرفتن می گفت مدرسه رو ول کنم و برم باهاش ازدواج کنم 

خب 

بابام موافق نبود.می گفت باید دیپلم بگیری.دیپلم رو که گرفتم ، بابام دیگه موافق دانشگاه رفتنم نبود.می گفت حالا دیگه باید عروسی کنی 

پس چطور شد که اومدی دانشگاه؟  

.به زور و دعوا و مرافعه ی مامانم  

خب حالام مامانت باید یه کاری بکنه

دیگه زورش به بابام نمی رسه 

خب دیروز چی شد؟  

هیچی.عموم تلفن کرد به بابام و بهش گفت الوعده وفا اونم تا تلفن رو قطع کرد شروع کرد به..

ادامه مطلب

وی صبح  جمعه م هر جور بود گذشت. صبحش خوب بود. هم تلویزیون و هم رادیو برنامه های خوبی داشتن. برنامه 

شمعه ی رادیو که عالی بود. نوذری و تابش با هم دیگه برنامه اجرا می کردن که خیلی م با نمک و سرگرم کننده 

بود.تازه کلی دلم رو صابون می زدم به هوای چلو کباب ظهر جمعه بعدشم که تلویزیون فیلم سینمایی داشت و  شو و  

این چیزا اما امان از عصر جمعه مخصوصا دم غروباش

انگار که تموم غم و غصه های عالم رو می ریختن تو دل آدم 

طرف رادیو که نمی شد رفت ، چون برنامه ی کار کارگر داشت با اون آهنگ همیشگی ش!بعدش..

ادامه مطلب

رفتم طرف راهرو و در حیاط رو وا کردم و رفتم بیرون یه سوز خیلی خوب خورد تو صورتم 

یه خورده حالم بهتر شد رفتم تو باغچه و رو چمنا نشستم و تکیه ام رو دادم به یه درخت.دلم می خواست الان یکی اینجا

بود که می تونستم باهاش درد و دل کنم.کاشکی یه خواهر داشتم اصلا چرا پدر و مادرم یه بچه می خواستن؟!کاشکی الان 

ژاله اینجا بود.اگه اینجا بود،الان دو تایی در مورد اون پارتی حرع می زدیم و بالاخره یه چیزایی ازش دستگیرمون می 

شد یعنی

ادامه مطلب
دانستنی 12شرکت بنز زمان تولید ،خودروهایش را در اتاقی با دمای منفی 40درجه قرار می دهد تا از درست کار کردن آن ها در بد ترین شرایط آب و هوایی مطمئن شود.
ادامه مطلب

___________________________________________________________

همونکه اون یه تیکه کاغذ پاره هه دستت باشه دیگه از شوهرت سر کوفت نمی شنوی 

این همه درس بخونم واسه یه سرکوفت نشنیدن؟؟

سر کوفت این و اون آدمو داغون می کنه همونکه شوهرت و بقیه بدونن که از تو غیر از آشپزی و خونه داری ،کار 

.دیگه ای م بر میاد ،سرت سوار نمی شن حداقل زبونشون رو جمع می کنن 

کیا زبونشون رو جمع می کنن؟ 

خودت بعدا می فهمی 

از چشمای خودم شروع کرد اشک اومدن 

مامان حالا نمی شد امشب جغور بغور درست نمی کردی؟  

همونکه که با پشت دست اشکاشو پاک می کرد ،یه نگاه به من کرد و مشغول به کار شد.نگاهش مثل نگاه یه معلم به 

شاگردی بود که درس هایی رو که داده شده خوب یاد نگرفته ولی من این درس رو خوب یاد گرفته بودم!اشک هایی که از 

چشمام می اومد ،نصفشون مال سوختن چشمم بود و نصف دیگشون گریه ای بود برای نرفتن به پارتی امشب  خیلی دلم می 

خواست بدونم الان اونجا چه خبره؟!پسرا و دخترا اونجا چی کار می کنن؟ !راک اندرول چه جوری می رقصن؟!رقص 

توئیست چه جوریه؟! تو فیلما زیاد دیده بودم اما

ادامه مطلب
______________________________________________________________
طرفای عصر دیگه دل تو دلم نبود.بی خودی رفتم حموم و بعدش موهامو درست کردم و رفتم  لباسامو از تو کمد در می آوردم و نگاه شون می کردم و دوباره میذاشتم سر جاش تو ذهنم لباس ها رو سنجیدم که مناسب هس یا نه اخرشم دوتا رو انتخاب کردم و بغل هم،آویزون کردم به جا رختی 
در کمد رو بستم انگار تازه متوجه کارم شده بودم منکه خیال رفتن به این پارتی رو نداشتم پس چرا این کارا رو می کردم
ِ شب یه  دفعه دلم گرفت نمی دونم اسم این احساس حسادت بود یا نه رفتم 
تلویزیون رو روشن کردم داشت سریال پخش می کرد همونجا
ادامه مطلب

یکی از دوستام تعریم میکرد که :


همکاری آلمانی دارم یه بار از من سوال کرد چرا شما مسلمانان گوشت خوک نمیخورید؟! میخواهم دلیل علمی اش را  برایم بگویی که قانع شوم نه دلیلی شرعی.


منم در جواب گفتم فقط یک ساعت  وقت میخواهم تا با توکل به خدا با زبان آلمانی جوابی مناسب و قاطع خواهم داد.


از سایتهای اینترنت شروع کردم به جست و جو بخصوص در سایتهای علمی به زبان انگلیسی ، آلمانی و دیگر زبانها..


آنچه را که پیدا کردم مرا شوکه کرد  در یکی از سایتهای آلمانی جواب سوالم را پیدا کردم ( شبکه المانی در امور مراقبتهای  ارزشهای غذایی)


مختصری درمورد گوشت خوک نوشته بود👇👇👇


1- خوک جسد و مردار گندیده میخورد حتی اگر مردار پدرش باشد.😱


2- خوک همه چیز میخورد حتی ادرار  و مدفوع خود و دیگر حیوانات


3-مقدار سم کشنده در گوشت خوک 30 برابر گوشت گوسفند است.


4- خوک عرق نمی کند ،پوست خوک اسفنجی است بە همین دلیل تمام کثیفی ها را جذب خود میکند این خود فاجعە است.


5- برای هضم کردن گوشت گوسفند به(٦-۹)ساعت زمان نیاز است و جگر انسان برای جذب کردن مقدار کمی از سم زمان زیادی نیاز دارد؛ اما...

ادامه مطلب
دوستان این قسمت بخاطر بعضی کلمات بکار رفته در کانال تلگرامی ما به دستور مدیران قرار داده نشد. و صرفا بخاطر اصرار دوستان در وبلاگ گذاشته میشود.
_______________________________________________

ابی  شب جمعه خونه مون یه پارتی گرفتم اگه خواستین شما هام بیاین 
مهناز که انگار قند تو دلش آب می کردن با خوشحالی گفت 
.حتما می آم 
ابی اما شرط ورود به این پارتی اینه که راک اندرولت عالی باشه ها 
مهناز عالیه!من راک اندرول رو از خود ان مارگرت هم بهتر می رقصم 
ابی - پس باید رقصت دیدنی باشه یه صفحه ی راک اندرول دارم که تا حاال نشنیدی!مطمئنم از اون شبا میشه که هیچوقت 
یادت نمیره تا حالا چهل و هفت تا از بچه ها رو دعوت کردم.اگه شما هام بیاین ، پنجاه نفر می شیم.باید چند تا پسر دیگه هم دعوت کنم ، انگار دخترا بیشتر از پسران 
گیتا پس ما باید از همین الان پسرا رو رزرو کنیم؟ 
ابی –حتما!چون پارتی شب جمعه س و بعضی از بچه ها ممکنه چند جای دیگه ام دعوت داشته باشن دریا ! تو از بیتل ها 
خوشت میاد؟ 
یه دفعه جا خوردم اومدم دروغکی یه چیزی بگم اما دوباره از دهن م پرید و گفتم 
.نمیدونم 
مگه تا حاال صفحشو گوش نکردی؟  
.نه 
راست می گی
ادامه مطلب