- نویسنده :
- بازدید : [۵۶۸] مشاهده
- دسته بندی : دسته: مطالب عارفانه ,
شخصى که به عنوان زاهد در میان مردم شناخته مى شد,
روزى مهمان سلطانى شد.
در موقع غذا خوردن , کمتر از معمول غذا خورد,
اما نمازش را بیش از معمول طول داد.
زاهد سالوس , بعد از آمدن به خانه , دوباره غذا خورد.
پسر زیرک اومتوجه
شد که پدرش از غذاى شاه به قدر کافى نخورده است .
وقتى علت را سؤال کرد, زاهد جواب داد:
در حضور شاه زیاد نخوردم
تاوجهه پارسایى من حفظ شود و روزى به کار آید.
پسر گفت
بنابراین نمازت را نیز قضا کن
که در آن جا نماز درستى نخوانده اى تا روزى در درگاه خدا به کار آید.
نکته:
تراژدی زندگی ما انسانها این است
که بعلت کمبود عزت نفس دغددغه ارزیابی شدن داریم .