[RB@Blog_Title]

شخصى که به عنوان زاهد در میان مردم شناخته مى شد,

روزى مهمان سلطانى شد.

در موقع غذا خوردن , کمتر از معمول غذا خورد,

اما نمازش را بیش از معمول طول داد.

زاهد سالوس , بعد از آمدن به خانه , دوباره غذا خورد.

پسر زیرک اومتوجه

شد که پدرش از غذاى شاه به قدر کافى نخورده است .

وقتى علت را سؤال کرد, زاهد جواب داد:

در حضور شاه زیاد نخوردم

تاوجهه پارسایى من حفظ شود و روزى به کار آید.


پسر گفت 

بنابراین نمازت را نیز قضا کن

که در آن جا نماز درستى نخوانده اى تا روزى در درگاه خدا به کار آید.


نکته:

تراژدی زندگی ما انسانها این است

که بعلت کمبود عزت نفس دغددغه ارزیابی شدن داریم .

ادامه مطلب

نظرات ارسال شده

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی