- نویسنده :
- بازدید : [۵۴۸] مشاهده
- دسته بندی : دسته: مطالب عارفانه ,
🔻پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد.
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟
پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.
پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم.
✨"دوست خدا بودن سخت نیست..."✨
سلام دوست گرامی خیلی لذت بردم