[RB@Blog_Title]

♦️موضوع انشاء:

یلداى خود را چگونه گذراندید؟ 


با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزیزم 


دیشب یلدا به ما خیلى خوش گذشت. دور هم بودیم و تا تونستیم خوردیم و خندیدیم ،فال هم گرفتیم. البته پدرم میگفت شایعه شده که هندوانه ها را یه کسایى ارزون خریدن و انبار کردن که گرون بفروشن، به همین دلیل من نخریدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه کنم.

مادرم هم گفت: خوب کارى کردى و به من گفت عکس یک هندوانه بکش بگذاریم تو سفره یلدا، منم کشیدم خوشگل شد. مامان گفت: تو روزنامه خوندم که دونه هاى انار دل درد میاره، براى همین نخریدم. 

مادر من خیلى به سلامتى خانواده اهمیت میدهد. خواهرم عکس یه انار رو از تو روزنامه کند گذاشت تو سفره، یه انار بزرگ که دونه هاش سیاه بود.

مامان گفت: شب نمیشه آجیل خورد سر دلتون سنگین میشه و خوابهاى بد میبینید، براى همین فقط نخود چى و کشمش خریدم که خیلى هم خاصیت دارد. مادرم خیلى مهربان است. 

مادرم گفت...

ادامه مطلب




فیلم پاشیدن آب جوش در هوایی با دمای منفی 40 درجه

ادامه مطلب

یلدا از دو بخش "یل" به اضافه "دا" تشکیل شده است

 یل + دا = یلدا

در زبان لری که از بازمانده های زبان هخامنشیان است یل را به معنای بزرگ دانند و به مادر دا گویند( به مادر دی هم می گویند)

مادر = دا = دی


هخامنشیان اعتقاد داشتند که شب اول زمستان دانه های گیاهان در زیر خاک جوانه میزنند و شروع به روییدن می کنند و به همین سبب اولین ماه زمستان را دی می گویند.


پس یلدا به معنی رویش و زایش می باشد

 یلدا = رویش بزرگ 

        🌹🌹🌹🌹🌹


پیشاپیش شب یلدای خوبی را برای همه ایرانیان آرزو می کنم😍

ادامه مطلب

عارفانه صفری


ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ:::



ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ! ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ،ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ 

ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...!!!

ادامه مطلب

مرد فقیری با زن و پسرش زندگی سختی داشتند مرد به شغل خارکنی مشغول بود. در یکی از روزهای فقر؛ که غذایی نداشتند؛ زن خارکن یک کاسه شیر همراه شوهرش کرد. مرد در بیابان پس از کار به قصد خوردن شیر آمد، دید ماری دارد شیر را می خورد، دلش سوخت ایستاد و نگاه کرد. مار پس از خوردن به لانه خود رفت و یک سکه طلا به دهان برگشت و آن را در کاسه خالی شیر انداخت. مرد شکر خدا کرد. فردا مرد دوباره شیر آورد و باز ماجرای مار تکرار شد.


به این ترتیب مرد، هر روز برای مار شیر می آورد و یک سکه می گرفت، تا اینکه خانواده آنها ثروتمند شدند. روزی مرد که فردی با خدا بود راهی سفر حج شد و یه پسرش سفارش کرد که هر روز یک کاسه شیر برای مار ببرد.


پسر چند روز این کار را کرد و مار هم هر بار سکه ای در کاسه او گذاشت. تا اینکه یک روز پسرک با خود فکر کرد این چه کاری است؟ این دفعه مار را بکشد و تمام سکه ها را از لانه او بردارد. فردای آن روز وقتی مار می خواست به لانه برود پسر، با سنگی به مار حمله کرد. سنگ دُم مار را کند و مار نیز در دفاع از خود پسرک را هلاک کرد.


مرد از مکه برگشت ماجرا را فهمید کاسه شیری برداشت به آن محل رفت مار آمد شیر را خورد و سکه ای آورد در کاسه انداخت مرد از او عذر خواهی کرد مار در جواب گفت :


"تا مرا دُم، تو را پسر یاد است" 

"دوستی من و تو بر باد است"

ادامه مطلب

تخم شربتی / عارفانه صفری


#دانستنیها


دانه‌های ژلاتینی تخم شربتی بدون آنکه کالری داشته باشد تا مدت‌ها فرد را سیر نگه می‌دارد و به جای خوردن داروهای زیان آور برای کم کردن اشتها، می‌توان از تخم شربتی استفاده کرد.

ادامه مطلب

کاش یه مغازه بود 

آدم میرفت

میگفت

بی زحمت یه کم 

   "خیال خوش"

میخوام 


ببخشید این

    "خنده ها از ته دل"

چندن؟ 


آقا!

این 

     "آرامشا"

لحظه ای چند؟


این

    "بی خیالیا"

 که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟


از این 

    "روزایی که بی بغضن"

دارین؟


ازین 

"سالایِ بی رنج"

اندازه دل ما دارین؟!


این

   "شادیا"

دوام دارن؟!

نه.......


کاش یه جایی بود میشد رفت

و بگی آقا یه 

   "زندگی"

میخوام بی زحمت جنس خوبش ...


#منبع_الغدیر110 ©

ادامه مطلب