- نویسنده :
- بازدید : [۸۹۷] مشاهده
- دسته بندی : دسته: داستان تنها عشق زندگیم ,
#تنها_عشق_زندگیم
#قسمت_دوم
♦️اسم تو هم مثل خودت قشنگه
از کدوم دبیرستان دیپلم گرفتی؟-
هدی وای !خدا جون!حتما شاگرد اول کنکور شدی
نه چهارم☺️☺️
راست میگی؟!!پس حتما باید با من دوست شی!بیا اینجا ها رو بهت نشون بدم
مگه اینجا ها رو بلدی؟
نه،اما حاال که دو تا شدیم میریم یاد میگیریم
دو تایی زدیم زیر خنده،داشتیم می خندیدیم که گیتام از در دانشگاه اومد تو البته اون موقع هنوز نمیشناختیمش . اومده بود »
و واستاده بود تو سالن و هی این ور رو نگاه می کرد ، مثل خود من تا چشمش به ما افتاد که داریم می خندیم ، اونم خندید و اومد جلومون و گفت
((!خوش به حالتون که دارین می خندین! منکه الان نزدیکه بزنم زیر گریه
دوباره ماها زدیم زیر خنده که اونم شروع کرد به خندیدن و با هم آشنا شدیم و سه تایی راه افتادیم که به قول ژاله فوضولی
کنیم و به همه جا سرک بکشیم